کد مطلب:152173 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:170

مداوای مرد سنی با یک دانه تسبیح و بازگشت بیماری بواسطه ی توهین
مرحوم شیخ طوسی قدس سره نقل فرموده كه حسین بن محمد از پدرش نقل نموده است كه گفت:

در مسجد جامع مدینه نماز می خواندم. مردان غریبی را دیدم كه در یك طرف نشسته بودند و با هم صحبت می كردند.

یكی از آنها به دیگری می گفت: هیچ می دانی كه بر من چه واقع شده است؟ دیگری گفت: نه. گفت: مرا مرض داخلی بود كه هیچ دكتری آن مرض را نتوانست تشخیص بدهد، تا اینكه ناامید شدم.

روزی پیرزنی به نام سلمه كه همسایه ی ما بود، به خانه ی من آمد و چون مرا مضطرب و ناراحت دید، گفت: اگر من تو را مداوا كنم، چه می گویی؟ گفتم: به غیر از این آرزویی ندارم.

سپس پیرزن به خانه ی خود رفت و پیاله ای از آب پر كرد و آورد و گفت: این را بخور تا شفا یابی! من آب را خوردم و بعد از چند لحظه، خود را صحیح و سالم یافتم و دیگر آن درد و مرض در من وجود نداشت تا اینكه چند ماه از آن قضیه گذشت و مطلقا اثری از آن مرض، در من نبود.

روزی همان عجوزه به خانه ی من آمد، به او گفتم: ای سلمه، بگو ببینم آن شربت چه بود كه به من دادی و مرا خوب كرد و از آن روز تا به حال هیچ دردی احساس نمی كنم و آن مرض برطرف گردید؟ گفت، یك دانه از این تسبیح كه در دست دارم! پرسیدم: این چه تسبیحی بود؟ گفت: این تسبیح از تربت امام حسین علیه السلام است


و من یك دانه از این تسبیح تربت را در آن آب حل كردم و به تو دادم.

من به او پرخاش كردم و گفتم: ای رافضه (ای شیعه)، مرا به وسیله ی خاك قبر حسین علیه السلام مداوا كرده بودی؟! پرزن غضبناك شد و از خانه بیرون رفت و هنوز او به خانه ی خود نرسیده بود، كه آن مرض بر من برگشت و الحال به آن مرض گرفتار هستم و هیچ طبیبی آن را نمی تواند علاج بكند و من بر خود ایمن نیستم و نمی دانم كه حال من چه خواهد شد.

آن دو مرد در این سخن بودند كه مؤذن اذان گفت و ما به نماز مشغول شدیم و بعد از آن دیگر نمی دانم كه حال آن مرد به كجا انجامید! [1] .


[1] كرامات الحسينية، ج 1، ص 270 به نقل از امالي شيخ طوسي - خاك بهشت ص 115 به نقل از مناقب ج 4، ص 64 و خرائج ص 873 و بحار ج 45، ص 399 و عوالم ج 17، ص716 به نقل از امالي شيخ طوسي ج 1، ص 327 - وقايع الايام ص 165 - معالي السبطين ص 75 - تحفة الحسينية ج 2، ص 465.